اصطلاح شماره 1
Horse of a different color
معنی: یک موضوع دیگر، یک مطلب کاملاً متفاوت، وصله ناهمرنگ
مثال
.
.
Eric likes to play jokes on his friends,
but he makes sure that nobody is hurt by any of his pranks.
A prank that hurts someone is a horse of a different color!
Being playful is one thing,
but hurting someone by one's prank is quite a different matter.
اریک دوست دارد با دوستانش شوخی کند،
اما مواظب است که کسی از شوخیهای او ناراحت نشود.
شوخیای که کسی را ناراحت کند یک موضوع کاملاً متفاوت است.
شوخ بودن یک چیز است و آزردن دیگری با شوخی چیز دیگری است.
============================================================
.
.
اصطلاح شماره 2
Take it on the lamb
معادل فارسی: در رفتن
Poor Richard has always had his problems with the police.
When he found out that they were after him again,
he had to take it on the lamb.
In order to avoid being caught and thrown in jail,
he was forced to flee in a great hurry.
بیچاره ریچارد همیشه بـا پلیس مشکل داشته.
وقتی فهمیـد که اونا دنبالش هستند، مجبـور شد در بره.
برای اینکه گیر نفته و تو زندون نیفته مجبور شد به سرعت فرار کنه.
============================================================
اصطلاح شماره 3
Cat got your tongue
معادل فارسی: موش زبانت را خورده (خجالتی)
What's the matter? Cat got your tongue?
موضوع چیه؟ موش زبونت رو خورده؟ (یعنی چرا حرف نمیزنی)
============================================================
اصطلاح شماره 4
Get in someone's hair
معنی: کسی را اذیت کردن
- I know that the children get in your hair,
but you should try not to let it upset you so much.
- Listen, Jim. I can't help it.
The children bother me and make me very angry.
- من میدونم که بچهها اذیتت میکنند،
اما باید سعی کنی نذاری این موضوع تو رو خیلی ناراحت کنه.
- ببین جیم. من نمیتونم کاریـش کنم.
بچههـا منو اذیـت میکنند و منو خیلی عصبانی میکنند.
============================================================
اصطلاح شماره 5
Jump down someone's throat
معنی: یقه کسی را گرفتن، با عصبانیت با کسی برخورد کردن
You don't have to jump down my throat!
I told you that I'd make it home around 11:50.
I don't intend to be late!
مجبور نیـستی اینقـدر با عصبانیت با من برخـورد کنی!
بهت گفتـم که حـول و حـوش سـاعت 11:50 برمیگردم خونه.
من قصد ندارم دیر بیام!
============================================================
اصطلاح شماره 6
Shoot off one's mouth
معنی: لاف زدن، غلو کردن
Jim doesn't play tennis very much,
but he's always shooting off his mouth about how good he is.
Yet he's fooling nobody.
Jim is somewhat of a braggart and
everyone knows that he gives opinions without knowing all the facts
and talks as if he knew everything about the game.
جیم زیاد تنیس بازی نمیکنه،
اما همیشه در مورد اینکه چقدر خوب بازی میکنه غلو میکنه.
البته اون کسی رو دست نمیندازه.
جیم تا اندازهای یک «لاف زن» هستش
و همه میدونند که بدون اینکه همه چیز رو بدونه ابراز عقیده میکنه
و طوری حرف میزنه که انگار همه چیز رو درباره بازی میدونه.
============================================================
اصطلاح شماره 7
Pull someone's leg
معنی: کسی را دست انداختن
- Hey, Al, I was invited to be a judge for the contest.
- Oh, really? You're pulling my leg!
- هی، ال، من برای داوری تو اون مسابقه انتخاب شدم.
- واقعاً؟ تو داری من رو دست میندازی!
============================================================
اصطلاح شماره 8
Get off someone's back
معنی: دست از سر کسی برداشتن
- Hey, John. I'm bored.
Come on, let's go out and do something.
- Sorry, I'm right in the middle of studying for a physics exam.
I won't be able to make it tonight.
- You've been studying for a long time.
? Why don't you take a break
- Get off my back! I can't go anywhere!
- OK, I'll stop bothering you only if you promise to let me
know the minute you're finished.
- هی، جان. من خسته شدم. بیا بریم بیرون یه کاری بکنیم.
- متأسفم، الآن دارم خودم رو برای یک امتحان فیزیک آماده میکنم. امشب نمیتونم بیام.
- تو خیلی وقته که داری درس میخونی. چرا یک کم استراحت نمیکنی؟
- دست از سرم بردار! من هچ جا نمیتونم بیام!
- باشه، دیگه اذیتت نمیکنم فقط به این شرط
که قول بدی هر موقع کارت تموم شد بهم بگی.
============================================================
اصطلاح شماره 9
People who live in glass houses shouldn't throw stones
توضیح: وقتی کسی خودش هم مقصر است نباید دیگران را سرزنش کند.
Janet has often criticized her friend,
Lois for driving too fast,
yet she herself has had her license suspended for exceeding the speed limit.
Lois once tried to tell her that people who live in glass houses shouldn't throw stones,
but it didn't do much good.
Janet simply didn't accept the fact that she should not pass judgment
on other people when she is just as bad as they are.
جانت همیشه دوستش لوئیس را بخاطر اینکه با سرعت زیاد رانندگی میکند، سرزنش میکند،
درحالیکه خودش بخاطر سرعت غیرمجاز گواهینامهاش توقیف شده است.
لوئیس یک دفعه سعی کرد به او بگوید که
وقتی خودت هم مقصر هستی نباید دیگران را سرزنش کنی،
اما این زیاد فایده نداشت.
جانت این حقیقت را قبول نکرد که نباید در مورد دیگران حکم صادر کند
وقتی که به اندازه آنها مقصر است.
============================================================
اصطلاح شماره 10
معنی: عجیب، مشکوک
When the security guard saw a light in the store,
it seemed to him that there was something fishy going on.
He called the central office and explained to his superior that he thought
something strange and suspicious was occurring.
وقتی نگهبان نوری را در مغازه مشاهده کرد،
به نظرش رسید که چیز مشکوکی در حال اتفاق افتادن بود.
او با دفتر مرکزی تماس گرفت و به مافوقش گفت
که به گمان او چیز عجیب و مشکوکی در حال وقوع بود.
salam duste aziz mishe esme ahange roo weblogetoono begid man kheili vaght bood donbale in boodam
این موزیک فیلم Cafe De Flore هست عزیزم
لینک دانلود
http://www.mediafire.com/listen/c1h59i426yi25hh/sOrtRcJXcjb1.128.mp3
خوب بود
مــــــــــــــــــــمنـــــــــــــــــــونـــــــــــــــــــــم
خواهش میکنم